وبلاگ رسمی حجت الاسلام مصطفی محجوب زاده

خاطرات- دست نوشته ها و تأملات...

۳ مطلب در خرداد ۱۳۹۷ ثبت شده است

مگر نائب امام عصـر(عج) نفرمودند بشتابیـد؟!

بسم الله الرحمن الرحیم

نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله و سلم:
“خیرکم عندالله انفعکم للناس”
بهترین شما در نزد خداوند، سودمندترین شما برای مردم است.

“از همه کسانی که می‌توانند به نحوی در سبُک کردن بار مصیبت و جبران خسارت مؤثر باشند، در خواست می‌کنم که به یاری آسیب‌دیدگان بشتابند
سید علی خامنه‌ای ۱۳۹۶/۸/۲۲

نفع رساندن به مردم، کمک کردن، شتاب در کمک…

این کلمات و واژه ها زمانی برایم معنا پیدا کرد که در همایش ملی هیأت های شاخص جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی با دوستانم شرکت کردم!

وقتی به بازدید از مناطق زلزله زده کرمانشاه وسرپل ذهاب و روستاهای اطراف رفتیم، صحنه های عجیبی مشاهده می شد، که قلب هر انسانی را به درد می آورد…

چه مردمی؛ چه انسان های قانع وصبوری!


خدا حفظ کند حاج حسین یکتاها و حاج سعید قاسمی ها وسید حسین موسوی ها را، میگفتند بعد از اربعین ما خانه نرفتیم وماندیم اینجا!

درد را فهمیده بودند…

نمیدانم دولت چه تدبیری برای این مردم داشته که بیشتر جاهای زلزله دیده، بعد از گذشت یک ماه وچند روز، هنوز هم مثل روز اول بود….!

خیلی عجیب بود!!
پدری که بعد از مصیبت از دست دادن تمام خانواده اش فقط میگفت راضیم به رضای خدا ولی گله مند و ناراحتم از اینکه دولت ما را آدم فرض نکرده!! مگر ما انسان نیستیم!؟

مگر ما نبودیم که به شما رأی دادیم!؟

اینکه آدم ها خودشان راه بیفتند بروند برای کمک به زلزله زده ها باعث اسراف خدمات و کمک رسانی ها می شود.‌ ما اولویت ها و نیازهای اصلی را نمی دانیم و معلوم است که اگر یک مدیریت واحد وجود داشته باشد بهتر می تواند کمک ها و خدمات را توزیع کند.

اما به نظرم درست ترین کار همین است که همه بیایند. اینجا آدم ها و روستاهایی هستند که به قول خودشان هر دوازده ماه سال زلزله زده اند.
سال هاست که دیده نشده اند و انگار این همه سال زیر آوار بوده اند.

بروید این آدم ها را پیدا کنید. آدم هایی که بیشتر از سرما و پس لرزه، نگران تنها شدن و فراموش شدن اند. دست خالی هم که باشید یک تسلیت و همدردی کوچک اینجا معجزه می کند.

این راه های ارتباطی به قیمت گزافی ایجاد شده اند، به قیمت خراب شدن خانه ها و داغ جگر گوشه ها…

اینجا به طرز معجزه آسایی آدم های مهربان، آدم هایی که هر کدام چند نفر هستند، آدم هایی که عبادالله هستند، آدم هایی که زندگی شان طبق معمول نیست… دارند همدیگر را پیدا می کنند. خیلی زود با هم صمیمی می شوند و از هم شماره و آدرس می گیرند…

توانایی هایشان را روی هم می گذارند. ضعف های هم را جبران می کنند و یک دست واحد می شوند.

من فکر میکنم خبرهای بزرگی در راه است…

قرار است یک اتفاق بزرگ بیفتد. یک دست پنهان دارد عبادالله را از گوشه گوشه ی دنیا جمع می کند و به هم می رساند…

چه اربعینی ها…
چه مدافعان حرم…
چه امدادگران جهادی…
یک نفر دارد آدم های مهربان را از گوشه گوشه ی دنیا جمع می کند و به هم می رساند…
شاید برای یک ماموریت بزرگ

شاید شاید برای تحقق امر ظهور…

باز هم میگویم برویم حداقل کاری که میتوانیم بکنیم هم دردی و حضور امیدوار کننده ماست!

یاصاحب الزمان ادرکنا ولاتهلکنا

مصطفی محجوب
خادم هیأت روضه الزهراء دزفول
۲۷ آذر ماه ۱۳۹۶


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مصطفی محجوب زاده

دلنوشته ای زیبا درباره وداع با دهه اول محرم

بسم الله الرحمن الرحیم
یا صاحب الزمان…
آقا جان سلام علیکم!

باز هم محرم دیگری آمد و رفت، و باز، ماییم و جمعه های پیش رو
و باز هم این سوال :
أین الطالب بدم المقتول بکربلا ؟

آقای مهربانم کاش می دانستم کجای هیئت حضور داشتید؟
در کنج اتاق #شاعر دغدغه مندی که قرار بود بهشت بر او واجب شود؟ یا میان شور گرفتن های #حاج_مهدی؟
نمی دانم بیرون می ایستادید به خوش آمد گویی یا داخل بودید پای منبر #سخنرانی؟

بر سر تک تکمان دست می کشدید تا معارفتان را بهتر بفهمیم…

شاید کنار #کفشداری … اما نه! دل شما نازک تر از این است که کفشهای ما را ببنید و یاد کودکان پابرهنه ی نینوا نیافتید….

 


راستی آقا جان، گفتم #کودکان، کودکان ما به برکت توجه شما، حسینی شده اند.
از سه ساله تا سیزده ساله… در #حسینیه_کودکشان
حتی سه ماهه ها.

می دانم قطعا سری هم به آنها زده اید. آن وقت که کودکی شیرخواره بی هوا می خندید، آری شما را دیده بود.

یا صاحب الزمان ، موضوع امسال سخنران ها، #خانواده بود، کمکمان کن فرزندانمان را خوب تربیت کنیم. و به مربیانمان این توفیق را بده که آنگونه که شما می خواهید، برایتان #سرباز تربیت کنند.
یابن الحسن! مولاجان! با این همه #دوربین، آیا این انصاف است که در هیئت باشی و هیچ تصویری از رخسار زیبایتان نداشته باشیم؟! آیا آن روز میرسد که قاب دوربین هایمان را روی صورت دلربایتان تنظیم کنیم و صوت حیدریتان را به جهان مخابره کنیم؟؟!

آقا دیگر از کجای هیئت برایتان بگویم، که همه جا بودید و فقط، دل نالایق من، بی خبر از حضور شما بود!!
شاید ابتدای کلام، سوال بی جایی پرسیده ام. آری قطعا سوال خوبی نبود. نادانی ام را ببخش. مولا جان بگذار اینگونه بپرسم:
امسال، از روضه ی مادرتان، راضی بودید؟
بچه ها خیلی زحمت کشیدند…
#خواهران وبانوان از طرفی…
بچه های خردسال تا پیرمردهای هیئت از طرفی…
#تدارکات، #پذیرایی، #موکب_ها، #دکور و #تزئینات، بچه های #صوت و #تصویر و… سیاهه زدند و سیاهی از دل بیرون کردند و زیر بیرق جد شهیدتان جمع شدند. #همه آمدند. از سردار و سرباز و روحانی گرفته تا کاسب و دکتر و منِ نالایق….
همه و همه… و همه به عشق شما.
همه #خادم بودند…

این حساب های زمینی ماست که می گوییم یکی قبای امام جمعه و جماعت برتن دارد و دیگری ستاره های فرماندهی بر دوش! از چشم ملائک ، همه مشکی پوش، همه خادم،همه نوکر….
آقا همه شان را دوست دارم، بخاطر #لباس_سیاهشان
و در محضر شما می گویم :
هر کس نوکر ارباب من است، من هم نوکر او ..

#مصطفی_محجوب
کمترین خادم هیأت روضه الزهراء
(علیهاالسلام) _ دزفول
دوازدهم محرم ۱۴۳۹
مصادف با ۱۱مهرماه ۱۳۹۶

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مصطفی محجوب زاده

عنوان اولین مطلب آزمایشی من

این متن اولین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.

مرد خردمند هنر پیشه را، عمر دو بایست در این روزگار، تا به یکی تجربه اندوختن، با دگری تجربه بردن به کار!

اگر همه ما تجربیات مفید خود را در اختیار دیگران قرار دهیم همه خواهند توانست با انتخاب ها و تصمیم های درست تر، استفاده بهتری از وقت و عمر خود داشته باشند.

همچنین گاهی هدف از نوشتن ترویج نظرات و دیدگاه های شخصی نویسنده یا ابراز احساسات و عواطف اوست. برخی هم انتشار نظرات خود را فرصتی برای نقد و ارزیابی آن می دانند. البته بدیهی است کسانی که دیدگاه های خود را در قالب هنر بیان می کنند، تاثیر بیشتری بر محیط پیرامون خود می گذارند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مصطفی محجوب زاده